حسرت می خورم به کسایی که تو کارشون خیلی موفق هستند. حسرت میخورم به کسایی کارشونو دوست دارند، عاشق کارشون هستند. اینا رو گفتم چون دارم کاری رو قبول میکنم که دوستش ندارم؛ حداقل فعلا. حسرت میخورم به... ول کن؛ بخوام بگم زیاد میشه. باید یه ستون حسرتها گوشهی وبلاگم باز کنم. هرچند این جوری مجبور میشم تمام ضعفها و کمبودهام رو توش لو بدم.
بیسرانجام، نداره حتی رفیقی که بگه دردشو درد دیدن و نگفتن بیسرانجام، توی فکر آسمونه که بباره بلکه تو قطره بارون بتونه اشک خدا رو هم ببینه نمیدونه، حتی اشکم دیگه فایدهای نداره
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر