skip to main |
skip to sidebar
غروب برفی
دم غروبه، داره برف می باره، نه به تندی یک ساعت پیش، بلکه آهسته آهسته، نرم نرم، ریز ریز. کف خیابونها رو آبهای کثیف و سیاه پر کرده. آدما تند تر از روزای دیگه قدم بر می دارند، با احتیاط تر از روزای دیگه از خیابون رد میشن. ته یه کوچه تاریک، نور بی جون مهتابیه یه کافی نت، هاله وار یه تیکه از کوچه رو پوشونده. میام تو. گرم تر از بیرونه. کاپیشنمو در میارم. پاچه ی شلوارم کثیف شده؛ یه راننده بی مروت. می شینم پشت کامپیوتر و مینویسم :"کاشکی منم تو خونه مون ای دی اس ال داشتم"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر